|
سه شنبه 24 بهمن 1391برچسب:, :: 10:10 :: نويسنده : mahak
بیا یک شب که برفی سخت می بارد
سپیدی تا افقها می رود همراه تاریکی
خدا از لطف می پوشد تن لخت درختان را
میان جامه ای دیبا
سپید و دلکش و زیبا
و دنیا بر تن خود می کشد رخت عروسان را
من و تو در کنار هم جدا از شهر و از غوغای انسانها
بری از رنج و حرمانها
بنوشیم از لبان هم شراب بوسه ی شیرین
زبان دیده بگشائیم و در در دنیای خاموشی
برای سال دیگر توشه گیریم از نگاه هم
بیا یک شب که برفی سخت می بارد
دوباره چون دو آهوی بیابانی
شبی را تا سحرگاهان
به کنج خلوتی گرم از وجود هم به پا سازیم جشن سالگرد عشق دیرین را
نظرات شما عزیزان: ![]()
![]() |